من دوست دارم در آینده فاحشه بشوم. مرد فاحشهای که همسایه ما است خیلی زندگی خوبی دارد ، او خیلی مهربان است. همیشه به دخترها و زن های توی خیابان کمک میکند و به آنها پول توجیبی میدهد. همیشه دخترهایی که توی خیابان تاکسی گیرشان نمیآید را سوار میکند وگاهی آنهایی که خانه ندارند را به خانهی خودش میآورد. او مرد خیلی مهربانی است . او برای زن هایی که توی موبایلش لباس ندارند لباس میخرد برای زن ها و دخترهایی که گرسنه هستند شام می خرد و همیشه خانه اش مهمانی است و خوش گذرانی مى کند. حتی یک بار به خود من گفت اگر توی فامیل مان کسی نیاز به کمک دارد به او معرفی کنم، او مرد خیلی خوبی است. پدرم همیشه میگوید او یک فاحشه است و هیچکس دوستش ندارد. ولی من دوست دارم مثل او مهربان و با محبت باشم. یک بار که پلیس در خانه اش آمده بود به من گفت آمدهاند که از او تشکر کنند. کاش من هم یک فاحشه بشوم