یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت
یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت

عناوین یادداشت‌ها

  • !!! زیبا ببینید !!! چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 16:17
    99669999996669999996 69966669966699996669 9666699 9969999999969 99999996996666996699 66996699666699 996699 99999999999996699666 69969966669969966669 9 9966669999999999996 66669999666996666996 99666699 996666669999 99996666666699666699 666699699666699 99666 66666999966666666669 96666699669966996666 99...
  • صرفا جهت اطلاع چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 16:10
    . . . اینکه واسه خودت کسی هستی دلیل نمیشه واسه منم کسی باشی ... به یک استکان حرف بپیوندید
  • قاب عکس#3 چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 07:09
    به یک استکان حرف بپیوندید
  • اعتراف چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 07:03
    اعتراف می‌کنم اعتراف می‌کنم که ضعیف هستم، ضعیف در مقابل کسانی که دوستشان دارم. به یک استکان حرف بپیوندید
  • دل به دل راه داره … چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 06:59
    من به شدت معتقدم دل به دل راه داره … نه اینکه اگه یه نفر یه حسی رو به نفر دیگه داشت اون یکی هم همون حس رو داشته باشه، نه! دقیقا به معنای اینکه اگه یکیشون یه حسی رو داشت طرف مقابل اون حس رو درک کنه . به یک استکان حرف بپیوندید
  • شاید..... چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 06:48
    رفیق من سنگ صبور غمهام به دیدنم بیا که خیلی تنهام دلم گرفته بود همینجوری اینو نوشتم….. به یک استکان حرف بپیوندید
  • دست آورد عاشقی هام… چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 06:48
    تو………. بانی ِ یه مشت شعری! به یک استکان حرف بپیوندید
  • تو را کم دارم! چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 06:47
    آغوشم خسته است شانه هایم خسته است چشمهایم خسته است نبضم آهسته میزند . . . . تو را کم دارم! به یک استکان حرف بپیوندید
  • در فاز کودکی چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 06:46
    بچه بودم فکر میکردم هرجا میرم ماه دنبالم میاد – حیرانم کرده بود به یک استکان حرف بپیوندید
  • فراموشی چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 06:46
    به این نتیجه رسیدم اگر بخوام یه چیزی رو فراموش کنم باید تا ته ته و عمقش بروم، یعنی اگر قرار باشه آدمی از ذهنم محو شود و فراموش حاصل شود، حالا نه فراموشی کامل، فراموشی که دیگر توی ذهنم نباشد، که فکرش آزارم ندهد، نوعی فراموشی که به زندگیم صدمه نزد، باید حل بشم، عمیق بشم، توی این آدم توی این رابطه، و برم تا جایی که حس...
  • چشمات یا پشمات !!! چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 06:45
    پ و چ روی کیبورد کنار همه ، آدم نمیدونه مینویسه چشمات یا پشمات !!! به یک استکان حرف بپیوندید
  • من به نبودن ها عادت دارم چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 06:45
    اینکه نیستی عادیه ؟ لابد هست دیگه … اصن نباش .. اصن من به نبودن ها عادت دارم … اصن ایش:| ر.ن : بعضی از هم کلاسیا .. إهِم به یک استکان حرف بپیوندید
  • وقتی که آدم دق میکنه چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 06:44
    ینی یه حالی میده وقتی تایپت تموم میشه سرتو بالا میکنی میبینی همش چرت انگلیسی شده به یک استکان حرف بپیوندید
  • قاب عکس#2 چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 05:30
    به یک استکان حرف بپیوندید
  • بی هوا چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 05:15
    دل من این روزها تو را کم دارد بی هوا میگیرد به هوای دل تو دست من شاید باز در هیاهوی زمستانی سرد دست پر مهر تورا میخواهد و تو رفتی و هنوز در دلم غوغاییست در دلم دلهره ای سخت به پاست دل من چشم به راه است چشم من صد شبه دنبال شماست دلم اکنون بی تو هر شبش بیدار است و چه آهسته و نرم گریه می بارد و باز من تو را می خواهم...
  • قاب عکس#1 چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 05:04
    به یک استکان حرف بپیوندید
  • معنای عذر خواهی چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 04:41
    عذر خواهی همیشه بدان معنا نیست که تو اشتباه کرده‌ای و حق با دیگری است... گاهی عذر خواهی بدان معناست که رابطه ات با او بیش از غرورت برایت ارزش دارد به یک استکان حرف بپیوندید
  • فاجعه ای به نام قاعدگی چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 04:34
    برخلاف نیازشون این موقع ها از همیشه تنهاترن چون محکوم به نجاستن!!!! مردا هیچ وقت نمی فهمن که زنا چقدر تو یه دوره ای از ماه بهشون احتیاج دارن!!!! پ.ن:بفهمیم توروخدا به یک استکان حرف بپیوندید
  • آغوش سرد چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 04:20
    در آغوش تو انگار چه سرد می وزید نسیم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا باز به آغوشت ماه هاست محتاجم (پوریا.عباسی) به یک استکان حرف بپیوندید
  • دل ابریِ هوا چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 03:47
    شاید آن روز که باران میزد بی دریغ از دل ابری هوا آفتاب میخواستم و گمان میکردم که به دریای دلم تو همان رهگذری نکند بار دگر دل باران زده ام بچگی کرده و باز در پیِ آفتاب است! (پوریا.عباسی) به یک استکان حرف بپیوندید