بخواب آسمان. بخواب. سکوت بیدار است. بال پرواز کبوترها بوی سیلی و شلاق میدهد.
بخواب آسمان. پاییز بیدار است. اینجا پنجره ای باز است، اینجا پنجره ای نفس نمیکشد ، پلک نمیزند.
انگار باز دلتنگم. خانه ام خیابان است، عشقت را قدم میزنم. سنگفرش خیابان را نو کرده اند، با جای قدم هایت روی دلم چه خواهند کرد !
بخواب آسمان، تا نبینی حسرت بوسیدن لبش را وسط این خیابان ها. به قناری هایت بگو نخوانند، به خورشیدت بگو نتابد وقتی دستش در دستانم پرواز نمیکند.
بخواب آسمان ، بخواب ، اینجا دلتنگی بیدار است !
پوریا.عباسی ۹۰/۱۰/۱۲