یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت
یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت

گاهی که دلم برایت تنگ می شود

موجود بی آزاری هستم
کار می کنم
قصه می خوانم
شعر می نویسم
و گاهی
دلم که برایت
تنگ می شود
تمام خیابانها را
با یادت پیاده می روم!

پ.ن : اینو واقعاِ واقعا از ته دلم گفتم.

یک کلام حرف

من
ایمـــا و اشـاره
نمی دانــم ..!
بایــد
تمــام قــد
...روبرویـم
بایستــی
و
بگویــی
...

دوستت دارم !‎


به یک استکان حرف بپیوندید


رفاقت تا اینجا

تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه تَـــــرکــــم کنی ، درکـــــم می کن

ر.ن به خیلیا

به یک استکان حرف بپیوندید


با تو هستم ...

قهر بسه، وقتی اومدم خونه بغلم کن…لطفن.



به یک استکان حرف بپیوندید

به جان خودت

برا حرف زدن وقت زیاده ، فعلا دست به کا شو


ر.ن : بعضیا که میگن برو ما پشتتیم



به یک استکان حرف بپیوندید

قربون بعضیا !!!

اعتماد به نفس بعضی ها را اگر خر داشت الان سلطان جنگل بود



به یک استکان حرف بپیوندید

شخصیت شناسی

یک دختر کتابهایش ، پوستری که به دیوار زده ، تزئینات و یا سادگیش در یک ثانیه کلیات شخصیتش را بر ملا خواهد کرد .



به یک استکان حرف بپیوندید

بهشت زیر پای مادران است ...

دیشب ، داشتم گریه میکردم ! مامانم بیدار شد فهمید اما به روی خودش نیاورد و خوابید .


ر.ن به همه ی مامانای دنیا : خیلی دوستون دارم !



به یک استکان حرف بپیوندید

کیش یا امام رضا ؟

خانومه با خانواده  رفته کیش ، توی مسابقه ماشین 206 برنده شده

-مجری برنامه : چه احساسی دارین ؟

+خانومه : فقط خواست امام رضا بود.


پ.ن : ببین با افکار مردم چیکار کردن که کیش رو مشهد میبینه !



به یک استکان حرف بپیوندید