یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت
یک استکان حرف

یک استکان حرف

نوشته های یک در حال پیشرفت

تکیه گاه

می دونی...
خیلی خوبه کسی رو داشته باشی، که براش مهم باشه
لباست اتو شده باشه و کفشات برق بزنه
کسی که وقتی از راه میرسی دم در منتظرت باشه
انگشتاشو فرو کنه لای موهات و زل بزنه تو چشمات
و وقتی دیر میای درو روت باز نکنه تا کلی التماس کنی

می دونی ...
گاهی دلم برای د
ژبان های پادگان تنگ می شه


به یک استکان حرف بپیوندید


نظرات 4 + ارسال نظر
بهاره جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ http://girlwhitbigheart.blogfa.com

PaRi جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:06 ب.ظ http://magicgirl.blogsky.com

سلام!
تو چقد تند تند آپ می کنییییییییییی!!
از 2 روز پیش تا حالا یهو ذهنت این همه تراوش کرده!!!!!
من همه پستاتو خوندم البته!
منتها این آخریه خیلی قشنگ بودا...ولی جمله آخرشو نگرفتم!!!
راستی لینک شدی!
فعلا!

به هر حال ما استعداد هایی داریم که نهفته هست ولی خب اینا رو قبلا داخل کامپیوترم سیو کرده بودم الان به دست چاپ رسیده

کامران شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ق.ظ http://dardbad.blogfa.com

احسنت به این همه تراوش

کامران شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:33 ق.ظ http://dardbad.blogfa.com

عاشق شدم این چندمین بارم نبود اما
می خواستم این بار بار آخرم باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد